با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Capstan

ˈkæpstən ˈkæpstən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
چرخ‌تسمه، چرخ‌طناب، چرخ‌لنگردوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The sailors struggled to turn the capstan to raise the anchor.
- ملوانان به‌سختی چرخ‌تسمه را چرخاندند تا لنگر را بلند کنند.
- The capstan creaked as it pulled the heavy cargo onto the ship.
- چرخ‌تسمه درحالی‌که محموله سنگین روی کشتی را می‌کشید، غژغژ می‌کرد.
noun countable
دوکچه‌ی ضبط‌صوت
- A broken capstan can cause the tape to get stuck in the machine.
- شکستگی دوکچه‌ی ضبط‌صوت می‌تواند باعث گیرکردن نوار در دستگاه شود.
- The capstan on the tape recorder was spinning rapidly.
- دوکچه‌ی روی ضبط‌صوت به‌سرعت درحال چرخش بود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت capstan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capstan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/capstan

لغات نزدیک capstan

پیشنهاد بهبود معانی