با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Capstan

ˈkæpstən ˈkæpstən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    چرخ‌تسمه، چرخ‌طناب، چرخ‌لنگردوار
    • - The sailors struggled to turn the capstan to raise the anchor.
    • - ملوانان به‌سختی چرخ‌تسمه را چرخاندند تا لنگر را بلند کنند.
    • - The capstan creaked as it pulled the heavy cargo onto the ship.
    • - چرخ‌تسمه درحالی‌که محموله سنگین روی کشتی را می‌کشید، غژغژ می‌کرد.
  • noun countable
    دوکچه‌ی ضبط‌صوت
    • - A broken capstan can cause the tape to get stuck in the machine.
    • - شکستگی دوکچه‌ی ضبط‌صوت می‌تواند باعث گیرکردن نوار در دستگاه شود.
    • - The capstan on the tape recorder was spinning rapidly.
    • - دوکچه‌ی روی ضبط‌صوت به‌سرعت درحال چرخش بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت capstan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capstan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/capstan

لغات نزدیک capstan

پیشنهاد بهبود معانی