فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cardinality

ˈkɑːrdɪnˈælət̬i ˈkɑːdɪnˈæləti

شکل جمع:

cardinalities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ریاضی عدد اصلی، عدد اصلی مجموعه، کاردینالیتی (تعداد عناصر موجود در هر مجموعه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The cardinality of the natural numbers is infinite.

عدد اصلی مجموعه‌ی اعداد طبیعی بی‌نهایت است.

The cardinality of a set determines how many elements it contains.

کاردینالیتی مجموعه تعیین می‌کند که چند عنصر در آن وجود دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cardinality

  1. noun the concept of the number of elements in a set or the size of a set in mathematics

ارجاع به لغت cardinality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cardinality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cardinality

لغات نزدیک cardinality

پیشنهاد بهبود معانی