امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Caribbean

ˌkærəˈbiːən ˌkærəˈbiːən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(وابسته یا مربوط به) منطقه‌ی کارائیب، کارائیبی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- She wore a beautiful Caribbean dress adorned with colorful patterns.
- او یک لباس زیبای کارائیبی پوشیده بود که با الگوهای رنگارنگ مزین شده بود.
- The Caribbean music filled the air, inviting everyone to dance.
- موسیقی کارائیب فضا را پر کرد و همه را به رقص دعوت کرد.
noun countable
اهل کارائیب، کارائیبی
- The Caribbean danced gracefully at the festival.
- کارائیبی‌ها در این جشن به‌زیبایی رقصیدند.
- A Caribbean shared stories of vibrant island life.
- یک کارائیبی داستان‌های زندگی جذاب جزیره‌ای را به اشتراک گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد caribbean

  1. noun An arm of the Atlantic Ocean between North and South America; the origin of the Gulf stream
    Synonyms: caribbean-sea

ارجاع به لغت caribbean

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «caribbean» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/caribbean

لغات نزدیک caribbean

پیشنهاد بهبود معانی