انجامشده، محققشده، پیادهسازیشده، صورتگرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The carried out experiment yielded surprising results.
آزمایش انجامشده نتایج شگفتانگیزی داشت.
The carried out mission was a success, with all objectives completed.
مأموریت انجامشده یک موفقیت بود و همهی اهداف محقق شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «carried out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carried-out