فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Chesty

ˈtʃesti ˈtʃesti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • adjective
    (عامیانه) دارای سینه‌ی بزرگ، ستبرسینه، سپرسینه
  • adjective
    (عامیانه - در مورد زن) درشت‌پستان، خوش‌سینه
  • adjective
    پرافاده، مغرور، غلوگر
  • adjective
    وابسته به گلو و سینه
    • - a chesty cough
    • - سرفه حاکی از گرفتگی گلو و سینه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chesty

  1. adjective Marked by a large or well-developed chest
    Synonyms: big-chested
  2. adjective Having or showing feelings of unwarranted importance out of overbearing pride
    Synonyms: arrogant, self-important

ارجاع به لغت chesty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chesty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chesty

لغات نزدیک chesty

پیشنهاد بهبود معانی