آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Chesty

ˈtʃesti ˈtʃesti

معنی chesty | جمله با chesty

adjective

(عامیانه) دارای سینه‌ی بزرگ، ستبرسینه، سپرسینه

adjective

(عامیانه - در مورد زن) درشت‌پستان، خوش‌سینه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
adjective

پرافاده، مغرور، غلوگر

adjective

وابسته به گلو و سینه

a chesty cough

سرفه حاکی از گرفتگی گلو و سینه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد chesty

  1. adjective marked by a large or well-developed chest
    Synonyms:
    big-chested
  1. adjective having or showing feelings of unwarranted importance out of overbearing pride

ارجاع به لغت chesty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chesty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chesty

لغات نزدیک chesty

پیشنهاد بهبود معانی