امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chesty

ˈtʃesti ˈtʃesti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
(عامیانه) دارای سینه‌ی بزرگ، ستبرسینه، سپرسینه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective
(عامیانه - در مورد زن) درشت‌پستان، خوش‌سینه
adjective
پرافاده، مغرور، غلوگر
adjective
وابسته به گلو و سینه
- a chesty cough
- سرفه حاکی از گرفتگی گلو و سینه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chesty

  1. adjective Marked by a large or well-developed chest
    Synonyms: big-chested
  2. adjective Having or showing feelings of unwarranted importance out of overbearing pride
    Synonyms: arrogant, self-important

ارجاع به لغت chesty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chesty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chesty

لغات نزدیک chesty

پیشنهاد بهبود معانی