آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Chipboard

ˈtʃɪpbɔːrd ˈtʃɪpbɔːd

معنی chipboard | جمله با chipboard

noun uncountable

تخته‌ای که از به‌هم چسباندن تراشه‌ی چوب درست شده باشد، تخته‌ی فشاری، (عمران و معماری) تخته نئوپان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

Wood is expensive, so my solution was cheap chipboard.

چوب گران است، بنابراین راه حل من تخته نئوپان ارزان بود.

A chipboard table.

یک میز نئوپان.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد chipboard

  1. noun a cheap hard material made from wood chips that are pressed together and bound with synthetic resin
    Synonyms:

ارجاع به لغت chipboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chipboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chipboard

لغات نزدیک chipboard

پیشنهاد بهبود معانی