فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Chipboard

ˈtʃɪpbɔːrd ˈtʃɪpbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable
    تخته‌ای که از به‌هم چسباندن تراشه‌ی چوب درست شده باشد، تخته‌ی فشاری، (عمران و معماری) تخته نئوپان
    • - Wood is expensive, so my solution was cheap chipboard.
    • - چوب گران است، بنابراین راه حل من تخته نئوپان ارزان بود.
    • - A chipboard table.
    • - یک میز نئوپان.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد chipboard

  1. noun A cheap hard material made from wood chips that are pressed together and bound with synthetic resin
    Synonyms: hardboard

ارجاع به لغت chipboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chipboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chipboard

لغات نزدیک chipboard

پیشنهاد بهبود معانی