فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Coastline

ˈkoʊstlaɪn ˈkəʊstlaɪn

شکل جمع:

coastlines

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable C2

نوار ساحلی، خط دریاکنار، خط ساحلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The coastline is a habitat for many species of birds and marine life.

خط ساحلی زیستگاه بسیاری از گونه‌های پرندگان و موجودات دریایی است.

The storm had significantly reshaped the coastline.

طوفان شکل نوار ساحلی را به‌طور قابل توجهی تغییر داده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She captured stunning photographs of the coastline at sunset.

هنگام غروب خورشید، او از نوار ساحلی عکس‌های خیره‌کننده‌ای گرفته بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coastline

  1. noun the area where land meets the ocean or sea

ارجاع به لغت coastline

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coastline» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/coastline

لغات نزدیک coastline

پیشنهاد بهبود معانی