فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Combinative

ˈkɑːmbəneɪtɪv ˈkɒmbɪnətɪv

معنی‌ها

adjective

ترکیبی، هم‌بستی، هم‌آمیزشی

adjective

ترکیب‌پذیر، هم‌بست‌پذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective

همبسته، هماوند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد combinative

  1. adjective of, relating to, or tending to produce combination
    Synonyms:
    combinational connective combinatorial connectional combinatory conjunctional conjugative conjugational
    Antonyms:
    noncombinative

ارجاع به لغت combinative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «combinative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/combinative

لغات نزدیک combinative

پیشنهاد بهبود معانی