آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Combinative

ˈkɑːmbəneɪtɪv ˈkɒmbɪnətɪv

معنی combinative

adjective

ترکیبی، هم‌بستی، هم‌آمیزشی

adjective

ترکیب‌پذیر، هم‌بست‌پذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective

همبسته، هماوند

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد combinative

  1. adjective of, relating to, or tending to produce combination
    Antonyms:
    noncombinative

ارجاع به لغت combinative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «combinative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/combinative

لغات نزدیک combinative

پیشنهاد بهبود معانی