Combinatory

آخرین به‌روزرسانی:
  • ترکیبی، ترکیب‌شونده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد combinatory

  1. adjective Able to or tending to combine
    Synonyms: combinable, combinational
    Antonyms: noncombinative
  2. adjective Marked by or relating to or resulting from combination
    Synonyms: combinative, combinatorial

ارجاع به لغت combinatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «combinatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/combinatory

لغات نزدیک combinatory

پیشنهاد بهبود معانی