از کما بیرون آمدن / به هوش آمدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The patient miraculously came out of a coma after several weeks.
بیمار پس از چند هفته به طور معجزه آسایی از کما بیرون آمد.
Doctors were unsure if he would ever come out of the coma.
پزشکان مطمئن نبودند که آیا او هرگز از کما خارج می شود یا خیر.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «come out of a coma» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/come-out-of-a-coma