بهطور خندهدار، بهشکل مضحک، بهگونهای طنزآمیز، بهصورت شوخطبعانه، بهطور سرگرمکننده، مسخره
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She comically imitated her friend’s accent during the party.
او در مهمانی بهطور خندهداری لهجهی دوستش را تقلید کرد.
The situation was so strange that it ended comically.
وضعیت آنقدر عجیب بود که بهطور مسخرهای پایان یافت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «comically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comically