فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Commissioned Officer

kəˈmɪʃəndˈɑːfəsər kəˈmɪʃəndˈɒfɪsə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

(ارتش) افسر دایم (در مقابل افسر وظیفه)، افسر کادر، افسر (دانشکدهی افسری دیده)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت commissioned officer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commissioned officer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commissioned officer

لغات نزدیک commissioned officer

پیشنهاد بهبود معانی