امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Commissure

ˈkɑːməʃʊr ˈkɒmɪsjʊə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
سطح اتصال، مفصل، درز، پیوندگاه، محل تلاقی، بند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت commissure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commissure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commissure

لغات نزدیک commissure

پیشنهاد بهبود معانی