خراب شدن کامپیوتر (از کار افتادن ناگهانی)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My computer crashes frequently; I need to get it fixed.
کامپیوتر من مرتباً خراب می شود. باید تعمیرش کنم.
The server crashed, and we lost all the data.
سرور خراب شد و ما تمام اطلاعات را از دست دادیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «computer crashes» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/computer-crashes