فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Conduction

kənˈdʌkʃn kənˈdʌkʃn

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun

هدایت، رسانایی

noun

انتقال، بردن جریان، هدایت، تنظیم، رهبری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

the conduction of heat

رسانش گرما

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conduction

  1. noun the transmission of heat or electricity or sound
    Synonyms:
    conductivity

ارجاع به لغت conduction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conduction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conduction

لغات نزدیک conduction

پیشنهاد بهبود معانی