Conic

ˈkɑːnɪk ˈkɒnɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
( conical =) مخروطی، کله‌قندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conic

  1. adjective shaped cylindrically and with a point
    Synonyms: coned, cone-shaped, conoid, conoidal, funnel-shaped, pointed, pyramidal, sharp, strobilate, strobiloid, tapered, tapering

ارجاع به لغت conic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conic

لغات نزدیک conic

پیشنهاد بهبود معانی