بهطور سازنده، بهصورت مفید، بهطور مؤثر، بهنحو سودمند، بهطور راهگشا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He learned to manage his anger constructively.
او یاد گرفت که خشمش را بهطور مؤثر مدیریت کند.
Let’s try to discuss this issue constructively.
بیایید سعی کنیم بهطور سازندهای در مورد این موضوع بحث کنیم.
The meeting ended positively, with everyone contributing constructively.
جلسه با فضای مثبتی به پایان رسید و همه بهطور سازنده مشارکت کردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «constructively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/constructively