امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Conversational

    ˌkɑːnvərˈseɪʃnl ˌkɒnvəˈseɪʃnəl
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    adjective
    محاوره‌ای

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    adjective
    مکالمه‌ای
    - conversational English
    - انگلیسی محاوره‌ای
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد conversational

    1. adjective in the style of conversation
      Synonyms:
      informal colloquial chatty communicational interactional intercommunicative transmissional confabulatory
    1. adjective given to conversation
      Synonyms:
      talkative chatty talky gabby loquacious voluble garrulous communional intercommunicational

    ارجاع به لغت conversational

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «conversational» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conversational

    لغات نزدیک conversational

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دوفتیله ای دوقطعه ساز دولتمرد با نفوذ دون روال دون شمردن کسی دون پندارانه دونویسه دوکپهای دوگنجایشی دو آسه ای دچار اعتصاب دچار جنون آتش افروزی دچار روان تکان کردن دچار ضلالت شدن دچار غفلت دچارصفرا دچار تورم دچار دلهره دچار روان شیدایی دژ روان کردن روحیه