شکل جمع:
corespondentsشریک جرم (طرف سوم در پروندهی طلاق به علت زنا)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The legal team sought to establish a clear connection between the defendant and the named corespondent.
تیم حقوقی بهدنبال اثبات ارتباط واضح بین متهم و شریک جرم نامبرده شده بود.
Despite the strong accusations, the corespondent denied any involvement in the alleged adultery.
باوجود اتهامات شدید، شریک جرم هرگونه دخالت در زنای ادعاشده را انکار کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corespondent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corespondent