فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Corespondent

American: ˌkɔːrəˈspɑːndənt British: ˌkɔːəˈspɑːndənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    مسئول جواب‌گویی، شریک جرم (در زنا)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد corespondent

  1. noun third party
    Synonyms: second man, second woman, other man, other woman

ارجاع به لغت corespondent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corespondent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/corespondent

لغات نزدیک corespondent

پیشنهاد بهبود معانی