کلاس فشرده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I need to take a crash course in calculus before my exam next week.
باید قبل از امتحان هفتهی آینده در کلاس فشردهی حسابان شرکت کنم.
The crash course in photography taught me the basics of composition and lighting.
در کلاس فشردهی عکاسی اصول ترکیببندی و نورپردازی را آموختم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crash course» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crash-course