آخرین به‌روزرسانی:

Crash Course

ˈkræʃ ˌkɔːrs ˈkræʃ ˌkɔːs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom countable

کلاس فشرده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

I need to take a crash course in calculus before my exam next week.

باید قبل از امتحان هفته‌ی آینده در کلاس فشرده‌ی حسابان شرکت کنم.

The crash course in photography taught me the basics of composition and lighting.

در کلاس فشرده‌ی عکاسی اصول ترکیب‌بندی و نورپردازی را آموختم.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت crash course

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crash course» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crash-course

لغات نزدیک crash course

پیشنهاد بهبود معانی