فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cratering

ˈkreɪt̬ərɪŋ ˈkreɪtrɪŋ

گذشته‌ی ساده:

cratered

شکل سوم:

cratered

سوم‌شخص مفرد:

craters

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

زمین‌شناسی کاس‌چالش، کاس‌چال‌سازی (فرآیند تشکیل گودال‌های کاسه‌مانند)

The cratering caused by the explosion could be seen for miles.

کاس‌چالش ناشی از انفجار از مایل‌ها آن‌طرف‌تر دیده می‌شد.

The cratering on the mountain was evidence of a volcanic eruption.

کاس‌چالش روی کوه نشانگر فوران آتش‌فشان بود.

noun

انگلیسی آمریکایی (قیمت یا کسب‌وکار) سقوط، افت، شکست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت cratering

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cratering» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cratering

لغات نزدیک cratering

پیشنهاد بهبود معانی