قابلقبول، قابلپذیرش، پذیرفتنی، خوشایند، رضایتبخش، راضیکننده، خشنودکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cromulent solution to the problem was to increase communication between the two departments.
راه حل قابلقبول برای مشکل تقویت ارتباط بین دو بخش بود.
the cromulent explanation for this strange phenomenon
توضیح قابلپذیرش برای این پدیدهی عجیب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cromulent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cromulent