فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Daily Life

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun uncountable

زندگی روزمره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He documents his daily life through photography.

او زندگی روزمره‌ی خود را از طریق عکاسی مستند می‌کند.

They often discuss the challenges of daily life together.

آن‌ها اغلب در مورد چالش‌های زندگی روزمره با هم بحث می‌کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Technology has transformed our daily life in numerous ways.

تکنولوژی زندگی روزمره‌ی ما را به طرق مختلف متحول کرده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد daily life

  1. noun the activities and experiences that constitute a person's normal existence

ارجاع به لغت daily life

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «daily life» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/daily-life

لغات نزدیک daily life

پیشنهاد بهبود معانی