امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Daily Life

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun uncountable
زندگی روزمره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He documents his daily life through photography.
- او زندگی روزمره‌ی خود را از طریق عکاسی مستند می‌کند.
- They often discuss the challenges of daily life together.
- آن‌ها اغلب در مورد چالش‌های زندگی روزمره با هم بحث می‌کنند.
- Technology has transformed our daily life in numerous ways.
- تکنولوژی زندگی روزمره‌ی ما را به طرق مختلف متحول کرده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد daily life

  1. noun the activities and experiences that constitute a person's normal existence

ارجاع به لغت daily life

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «daily life» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/daily-life

لغات نزدیک daily life

پیشنهاد بهبود معانی