گذشتهی ساده:
deforcedشکل سوم:
deforcedسومشخص مفرد:
deforcesوجه وصفی حال:
deforcingحقوق تصرف عدوانی کردن، بهزور مالی را از مالک گرفتن، تصرف غاصبانه کردن، غصب کردن، بهزور از چنگ درآوردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He tried to deforce the tenants from their rightful homes.
او سعی کرد مستاجران را از خانههای قانونی خودشان غصب کند.
The court ruled that the company could not deforce the workers' rights.
دادگاه حکم داد که شرکت نمیتواند حقوق کارگران را بهزور بگیرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «deforce» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/deforce