به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dielectric

ˌdaɪɪˈlektrɪk ˌdaɪɪˈlektrɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • noun adjective
    عایق، ضد‌برق، برق‌بند
  • noun adjective
    عایق
    • - dielectric current
    • - نشت جریان در عایق، جریان ترابرق
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dielectric

  1. noun A material such as glass or porcelain with negligible electrical or thermal conductivity
    Synonyms: insulator, nonconductor

ارجاع به لغت dielectric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dielectric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dielectric

لغات نزدیک dielectric

پیشنهاد بهبود معانی