فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dosage

ˈdoʊsɪdʒ ˈdəʊsɪdʒ

شکل جمع:

dosages

معنی و نمونه‌جمله

noun

مقدار تجویز‌شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The prescribed dosage is one teaspoon every hour.

میزان تجویز‌شده، یک قاشق چای‌خوری در هر ساعت است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dosage

  1. noun a measured portion of medicine taken at any one time
    Synonyms:
    dose

ارجاع به لغت dosage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dosage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dosage

لغات نزدیک dosage

پیشنهاد بهبود معانی