همچنین میتوان از draw the line به جای draw a line استفاده کرد.
تفکیک قائل شدن، مرز تعیین کردن، حد (برای چیزی) قائل شدن، محدودهی مقرراتی (و غیره) تعیین کردن، محدوده تعیین کردن حد مشخص کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It's important to draw a line between work and personal life.
مهم است که بین کار و زندگی شخصی مرزی تعیین کنید.
It can be difficult to draw a line between right and wrong in certain situations.
تفکیک قائل شدن بین درست و نادرست در شرایط خاص ممکن است دشوار باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «draw a line» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/draw-a-line