آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ مهر ۱۴۰۴

    Dysfunction

    ˌdɪsˈfəŋkʃən ˌdɪsˈfəŋkʃən

    معنی dysfunction | جمله با dysfunction

    noun countable formal

    اختلال، عملکرد غیرطبیعی، نابسامانی، به‌هم‌ریختگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The family's dysfunction was evident in their constant arguments.

    نابسامانی خانواده در مشاجرات مداوم آن‌ها مشهود بود.

    The dysfunction in the workplace was causing high levels of stress among employees.

    به‌هم‌ریختگی محل کار باعث افزایش میزان اضطراب کارکنان می‌شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dysfunction

    1. noun (medicine) any disturbance in the functioning of an organ or body part or a disturbance in the functioning of a social group
      Synonyms:
      disfunction

    سوال‌های رایج dysfunction

    معنی dysfunction به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «dysfunction» در زبان انگلیسی به معنای «اختلال عملکرد» یا «نارسایی عملکرد» است و به حالتی اشاره دارد که در آن یک سیستم، اندام، فرآیند یا ساختار قادر به انجام وظایف طبیعی یا مورد انتظار خود نیست. این واژه در حوزه‌های پزشکی، روان‌شناسی، اجتماعی و حتی سازمانی کاربرد دارد و همواره نشان‌دهنده‌ی نقص، مشکل یا اختلال در کارکرد طبیعی یک واحد است.

    در زمینه پزشکی، dysfunction می‌تواند به مشکلات جسمی در اندام‌ها یا سیستم‌های بدن اشاره داشته باشد. به عنوان مثال، erectile dysfunction به ناتوانی در دستیابی یا حفظ نعوظ در مردان گفته می‌شود، و renal dysfunction به اختلال در عملکرد کلیه‌ها اشاره دارد. در این حوزه، تشخیص دقیق نوع و شدت dysfunction اهمیت بالایی دارد، زیرا درمان‌های مختلف پزشکی، دارویی یا جراحی بسته به علت و مکان اختلال متفاوت هستند.

    در روان‌شناسی، واژه‌ی dysfunction اغلب برای توصیف مشکلات ذهنی، رفتاری یا اجتماعی به کار می‌رود. Family dysfunction به ناهنجاری‌ها و مشکلات عملکردی در ساختار خانواده اشاره دارد، مانند نبود ارتباط سالم، تعارض‌های مداوم یا رفتارهای مخرب. همچنین، dysfunction روانی می‌تواند شامل ناتوانی فرد در مدیریت استرس، احساسات، یا روابط اجتماعی باشد و به طور مستقیم بر کیفیت زندگی او تأثیر بگذارد.

    در محیط‌های سازمانی و اجتماعی، dysfunction می‌تواند به عدم هماهنگی، ناکارآمدی یا مشکلات ساختاری در گروه‌ها و سازمان‌ها اشاره کند. برای مثال، یک تیم کاری با organizational dysfunction ممکن است با بی‌توجهی به اهداف، کمبود ارتباطات مؤثر یا فقدان همکاری مواجه شود. چنین dysfunctionی نه تنها عملکرد گروه را کاهش می‌دهد، بلکه می‌تواند به کاهش انگیزه و رضایت اعضا و ایجاد محیط کاری پرتنش منجر شود.

    به لحاظ علمی و پژوهشی، بررسی dysfunction به ما کمک می‌کند تا عوامل ناکارآمدی یا مشکل‌زا را شناسایی کنیم و با ارائه‌ی راهکارهای مناسب، عملکرد سیستم یا فرد را بهبود دهیم. این بررسی می‌تواند شامل تحلیل رفتار، عملکرد فیزیکی، فرآیندهای زیستی یا ساختارهای اجتماعی باشد و در نهایت باعث ارتقای کیفیت زندگی و کارایی سیستم‌ها شود.

    dysfunction مفهومی گسترده است که درک آن نیازمند توجه به زمینه و نوع عملکرد است. این واژه یادآور این نکته است که هر سیستم یا موجود زنده‌ای، اعم از جسمی، روانی یا اجتماعی، ممکن است با اختلال روبه‌رو شود و شناسایی، پیشگیری و درمان آن نقش حیاتی در سلامت، کارایی و توسعه‌ی پایدار دارد.

    ارجاع به لغت dysfunction

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dysfunction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dysfunction

    لغات نزدیک dysfunction

    • - dyscrasia
    • - dysentery
    • - dysfunction
    • - dysfunctional
    • - dysfunctional family
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.