اختلال، عملکرد غیرطبیعی، نابسامانی، بههمریختگی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The family's dysfunction was evident in their constant arguments.
نابسامانی خانواده در مشاجرات مداوم آنها مشهود بود.
The dysfunction in the workplace was causing high levels of stress among employees.
بههمریختگی محل کار باعث افزایش میزان اضطراب کارکنان میشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dysfunction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dysfunction