آخرین به‌روزرسانی:

Emotional Involvement

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation

درگیری عاطفی، وابستگی احساسی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالوکیشن‌های کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

His emotional involvement in the project was obvious.

درگیری عاطفی او در پروژه آشکار بود.

She avoided emotional involvement with her colleagues.

او از وابستگی احساسی با همکارانش اجتناب می کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت emotional involvement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emotional involvement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emotional-involvement

لغات نزدیک emotional involvement

پیشنهاد بهبود معانی