از نظر روحی داغون، ویرانهی احساسی (اصطلاح)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After the breakup, he was an emotional wreck.
بعد از جدایی، او از نظر روحی داغون بود.
She became an emotional wreck after losing her job.
او پس از از دست دادن شغلش، از نظر احساسی ویران شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emotional wreck» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emotional-wreck