با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    En Suite

    ˈenˈswiːt ənswiːt
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective) و اسم (noun): en-suite

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    به‌طور اختصاصی، به‌طور شخصی، به‌طور ضمیمه‌شده (برای اشاره به حمامی که مستقیماً به اتاق خواب متصل است.)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - Our bedrooms have bathroom en suite.
    - اتاق‌ خواب‌های ما حمام به‌طور اختصاصی دارند.
    - Each bedroom has a bathroom en suite.
    - هر اتاق خواب حمام به‌طور شخصی دارد.
    adjective
    انگلیسی بریتانیایی اختصاصی، شخصی (حمام)
    - Each of the rooms has its own en-suite bathroom.
    - هر یک از اتاق‌ها حمام اختصاصی خود را دارند.
    - The spacious en-suite bathroom is beautifully designed with marble countertops and a double vanity.
    - حمام شخصی جادار به‌زیبایی با کانترهایی از جنس مرمر و روشویی دوتایی طراحی شده است.
    noun countable
    انگلیسی بریتانیایی حمام اختصاصی (در اتاق)، حمام مستر
    - His room has an en-suite.
    - اتاق او حمام اختصاصی دارد.
    - They decided to renovate the bathroom to create a modern en-suite.
    - آن‌ها تصمیم گرفتند حمام را بازسازی کنند تا یک حمام مستر مدرن بسازند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت en suite

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «en suite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/en-suite-2

    لغات نزدیک en suite

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی