بهشکل اسب، بهطور اسبمانندی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The child's laughter echoed equinely.
صدای خندهی کودک بهطور اسبمانندی تکرار شد.
He moved equinely, with a natural elegance that resembled the stride of a majestic stallion.
او بهطور اسبمانندی با ظرافت ذاتی که شبیه گام برداشتن یک اسب نر بزرگ بود، حرکت میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «equinely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/equinely