اسبمانند، اسبی، مربوط به اسب
She admired the equine beauty of the thoroughbred.
او زیبایی اسب اصیل را تحسین میکرد.
The equine athletes raced gracefully across the field.
ورزشکاران اسبسواری بهزیبایی در زمین مسابقه دادند.
جانورشناسی اسب، هر حیوان اسبسان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The equine galloped gracefully across the field.
اسب بهزیبایی در سراسر زمین تاخت.
The equine was trained for competitive racing.
اسب برای مسابقات رقابتی آموزش دیده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «equine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/equine