ندایی، تعجبی، شگفتآور، متضمن فریاد، پرهیجان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The teacher's exclamatory praise boosted his confidence and made him feel proud of his hard work.
تمجید شگفتآور معلم باعث افزایش اعتمادبهنفس او شد و باعث شد که به سختی کارش افتخار کند.
He spoke in an exclamatory tone.
با صدایی پرهیجان حرف میزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exclamatory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exclamatory