امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Expansile

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective
متمایل به منبسط شدن، گسترش گرای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
adjective
وابسته به گسترش، انبساطی، گسترشی
- Gases are more expansile than liquids.
- گازها از آب‌گونه‌ها گسترش‌پذیرترند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expansile

  1. adjective Capable of being extended or expanded
    Synonyms: expansible, extendible, extensible, extensile, expandable, protractile, stretch, stretchable, expandible

ارجاع به لغت expansile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expansile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expansile

لغات نزدیک expansile

پیشنهاد بهبود معانی