آخرین به‌روزرسانی:

Expansile

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

متمایل به منبسط شدن، گسترش گرای

adjective

وابسته به گسترش، انبساطی، گسترشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Gases are more expansile than liquids.

گازها از آب‌گونه‌ها گسترش‌پذیرترند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expansile

  1. adjective capable of being extended or expanded
    Synonyms:
    expandable stretchable stretch extensible extendible expansible expandible extensile protractile

ارجاع به لغت expansile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expansile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/expansile

لغات نزدیک expansile

پیشنهاد بهبود معانی