احساس سلامتی کردن، احساس خوب داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
After a long vacation, I finally feel like myself again.
بعداز تعطیلاتی طولانی، بالاخره دوباره احساس خوبی دارم.
She couldn't sleep well last night, so she doesn't feel herself today.
دیشب نتوانست خوب بخوابد، بنابراین امروز احساس خوبی ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «feel (like) oneself» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feel-like-oneself