پاسخگوی تماسهای تلفنی بودن (معمولا در حجم زیاد یا در محیط کاری)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The receptionist was busy fielding telephone calls all morning.
متصدی پذیرش تمام صبح مشغول پاسخگویی به تماسهای تلفنی بود.
As a customer service representative, I field telephone calls from clients.
به عنوان نماینده خدمات مشتری، من به تماسهای تلفنی مشتریان پاسخ میدهم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «field telephone calls» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/field-telephone-calls