گذشتهی ساده:
fired awayشکل سوم:
fired awayسومشخص مفرد:
fires awayوجه وصفی حال:
firing awayاجازهی پرسیدن دادن (به کسی)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We've set aside this time for a Q&A session, so go ahead and fire away.
این زمان را برای جلسه پرسشوپاسخ اختصاص دادهایم، پس بفرمایید و بپرسید.
Fire away! I'm ready to answer any questions you have.
بپرس! آمادهی پاسخ به هر پرسشی هستم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fire away» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fire-away