آتشنشانی، اطفای حریق
Firefighting techniques have evolved over the years.
تکنیکهای آتشنشانی در طول سالها تکامل یافته است.
Firefighting requires courage and quick decision-making.
اطفای حریق به شجاعت و تصمیمگیری سریع نیاز دارد.
(عمل) وقت گذاشتن (روی مسائل فوری)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The manager's firefighting approach hindered the team's ability to focus on long-term goals.
رویکرد وقت گذاشتن روی مسائل فوری مدیر مانع از توانایی تیم برای تمرکز بر اهداف بلندمدت شد.
The project suffered from constant firefighting, preventing any meaningful progress from being made.
این پروژه از وقت گذاشتن روی مسائل فوری مداوم رنج میبرد و از هرگونه پیشرفت قابل توجهی جلوگیری میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «firefighting» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/firefighting