شکل نوشتاری دیگر این لغت: firing-line
(نظامی) خط آتش
The commander ordered the troops to advance to the firing line and prepare for combat.
فرمانده دستور داد نیروها تا خط آتش پیشروی کنند و برای نبرد آماده شوند.
The sound of gunfire echoed across the firing-line as the soldiers engaged in a fierce battle.
هنگامی که سربازان درگیر نبردی شدید بودند، صدای تیراندازی در سراسر خط آتش پیچید.
مجازی خط مقدم
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As a journalist, he was always on the firing line of breaking news.
او بهعنوان یک روزنامهنگار همیشه در خط مقدم اخبار فوری بود.
The company's new product put them on the firing line of the market.
محصول جدید این شرکت آنها را در خط مقدم بازار قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «firing line» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/firing-line-2