Fishmonger

ˈfɪʃˌmʌŋɡər ˈfɪʃˌmʌŋɡə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    fishmongers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی بریتانیایی ماهی‌فروش، فروشنده‌ی ماهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- I asked the fishmonger for recommendations on which type of fish to buy.
- از ماهی‌فروش خواستم که توصیه‌هایی در مورد اینکه کدام نوع ماهی را خریداری کنم، ارائه دهد.
- The fishmonger filleted the salmon with precision and skill.
- فروشنده‌ی ماهی سالمون را با دقت و مهارت فیله کرد.
noun countable
انگلیسی بریتانیایی ماهی‌فروشی (fishmonger's)
- We bought our salmon from the local fishmonger's and it was delicious.
- سالمون خودمون رو از ماهی‌فروشی محلی خریدیم و اون خوشمزه بود.
- My friend works at the fishmonger's.
- دوستم در ماهی‌فروشی کار می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fishmonger

  1. noun Someone who sells fish
    Synonyms: fishwife

ارجاع به لغت fishmonger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fishmonger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fishmonger

لغات نزدیک fishmonger

پیشنهاد بهبود معانی