امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fissile

ˈfɪsl ˈfɪsaɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
قابل شکافتن، شکافتنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- fissile materials
- مواد شکافتنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fissile

  1. adjective Capable of being split or cleft or divided in the direction of the grain
    Synonyms: fissionable, alienable
    Antonyms: nonfissionable, nonfissile

ارجاع به لغت fissile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fissile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fissile

لغات نزدیک fissile

پیشنهاد بهبود معانی