(مانیتور کامپیوتر و تلویزیون و غیره) صفحهی تخت، صفحهی مسطح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The flat screen on my laptop is cracked and needs to be replaced.
صفحهی تخت لپتاپم شکسته و باید تعویض بشود.
I prefer watching movies on a flat screen rather than a bulky old television.
ترجیح میدهم روی صفحهی مسطح فیلم ببینم تا یک تلویزیون قدیمی بزرگ.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flat screen» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flat-screen