گذشتهی ساده:
flicked throughشکل سوم:
flicked through(کتاب، روزنامه، مجله و...) ورق زدن، تورق سریع کردن، نگاهی سریع انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They flicked through the photo album together.
با هم آلبوم عکس را ورق زدند.
He flicked through the newspaper headlines.
به تیترهای روزنامه نگاهی سریع انداخت.
گذشتهی ساده flick through something در زبان انگلیسی flicked through است.
شکل سوم flick through something در زبان انگلیسی flicked through است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flick through something» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flick-through-something