آخرین به‌روزرسانی:

Flick Through Something

گذشته‌ی ساده:

flicked through

شکل سوم:

flicked through

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb C1

(کتاب، روزنامه، مجله و...) ورق زدن، تورق سریع کردن، نگاهی سریع انداختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

They flicked through the photo album together.

با هم آلبوم عکس را ورق زدند.

He flicked through the newspaper headlines.

به تیترهای روزنامه نگاهی سریع انداخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flick through something

  1. phrasal verb to look quickly through the pages of a book, magazine, etc., without reading in detail

سوال‌های رایج flick through something

گذشته‌ی ساده flick through something چی میشه؟

گذشته‌ی ساده flick through something در زبان انگلیسی flicked through است.

شکل سوم flick through something چی میشه؟

شکل سوم flick through something در زبان انگلیسی flicked through است.

ارجاع به لغت flick through something

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flick through something» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flick-through-something

لغات نزدیک flick through something

پیشنهاد بهبود معانی