با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Fooled

    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      fools

    • وجه وصفی حال:

      fooling

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B2
    گول‌خورده، فریب‌خورده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - I was fooled by her.
    - او گولم زد.
    - I'm not easily fooled.
    - من به راحتی فریب نمی‌خورم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد fooled

    1. adjective tricked
      Synonyms: bamboozled, conned, deceived, deluded, duped, flimflammed, hornswoggled, misled, outfoxed, snowed, sucked in
      Antonyms: clear, cognizant, unfooled, untricked

    ارجاع به لغت fooled

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fooled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fooled

    لغات نزدیک fooled

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی