شکل نوشتاری دیگر این لغت: free-standing
خودایستا، غیرمتصل، بدون تکیهگاه (مربوط به چیزی که بر پای خود ایستاده و پشتبند و نگهدار دیگری ندارد)
The freestanding bookshelf in the living room adds a touch of elegance to the space.
قفسهی کتاب خودایستا در اتاق نشیمن حس زیبایی را به آن مکان میبخشد.
free standing tower
دکل خودایستا
مجزا، مستقل، آزاد (بدون وابستگی به سازمان و غیرهی دیگر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I work in a free-standing clinic.
در یک کلینیک مستقل کار میکنم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «freestanding» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freestanding