فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Fricassee

ˌfrɪkəˈsiː ˌfrɪkəˈsiː ˈfrɪkəseɪ ˈfrɪkəseɪ

گذشته‌ی ساده:

fricasseed

شکل سوم:

fricasseed

سوم‌شخص مفرد:

fricassees

وجه وصفی حال:

fricasseeing

شکل جمع:

fricassees

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable

غذا و آشپزی فریکاسی (گوشتی در سس سفید با سبزیجات)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

مشاهده

I ordered the chicken fricassee for dinner.

من فریکاسی مرغ برای شام سفارش دادم.

The chef's specialty is a seafood fricassee with fresh ingredients.

تخصص سرآشپز فریکاسی غذاهای دریایی با مواد تازه است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I haven't tried a fricassee before, but I'm excited to taste it.

من قبلا فریکاسی را امتحان نکرده بودم، اما برای مزه کردن آن هیجان‌زده هستم.

verb - transitive

غذا و آشپزی فریکاسی درست کردن، آب‌پز کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

I decided to fricassee the chicken for dinner tonight.

تصمیم گرفتم امشب برای شام فریکاسی مرغ درست کنم.

She fricasseed the beef until it was tender and flavorful.

او گوشت گاو را تا زمانی که لطیف و خوش‌طعم شود، آب‌پز کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت fricassee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fricassee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fricassee

لغات نزدیک fricassee

پیشنهاد بهبود معانی