اصطکاکی، مالشی، سایشی
Frictional coefficients of different materials vary significantly.
ضرایب اصطکاکی مواد مختلف بهطور قابل توجهی متفاوت است.
Increased frictional contact leads to greater wear and tear on machinery.
افزایش تماس اصطکاکی منجر به سایش و فرسودگی بیشتر ماشینآلات میشود.
تنشآلود، اختلافآمیز، جدالآمیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Radin's frictional relationship with management led to his resignation.
رابطهی اختلافآمیز رادین با مدیریت به استعفای او انجامید.
Their frictional discussions often ended without a clear resolution.
بحثهای تنشآلود آنها اغلب بدون راهحلی واضح به پایان میرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «frictional» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frictional