این واژه در حالت صفت (adjective) به این شکل نوشته میشود: front-end
جلو، قسمت جلو (چیزی)
the front end of the ship
قسمت جلویی کشتی
the front end of a horse
جلوی اسب
آغاز، شروع، نخستین بخش، مرحلهی آغازین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the front end of the process
مرحلهی آغازین این پروسه
the front end of the production line
نخستین بخش خط تولید
the front end of a race
آغاز مسابقه
آغازین، مربوط به نخستین قسمت یک فرایند
the front-end project
پروژهی آغازین
the front-end architecture
معماری آغازین
کامپیوتر فرانتاند، پیشگاه (بخشی از نرمافزار یا وبسایت که که کاربر مشاهده میکند و مستقیماً از آن استفاده میکند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The Fast Dictionary developers have spent years working on the back end of the software.
توسعهدهندگان فستدیکشنری سالها روی فرانتاند این نرمافزار کار کردهاند.
The front end of the application is well-designed.
پیشگاه این اپلیکیشن بهخوبی طراحی شده است.
کامپیوتر مربوط به فرانتاند، مربوط به پیشگاه
The front-end developer was responsible for designing the user interface of the web application.
توسعهدهندهی فرانتاند مسئول طراحی رابط کاربری وب اپلیکیشن بود.
The front-end design of the app was simple.
طراحی پیشگاه این اپ ساده بود.
اقتصاد پیشاپیش، پیشکی، از پیش، از قبل، علیالحساب (مربوط به قرارداد یا معاملهای که نیاز به پرداخت مبلغی بهعنوان پیشپرداخت باشد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
a front-end payment of ten thousand dollars
پیشپرداخت به مبلغ ده هزار دلار
It's important to compare the front-end charges of different investment options before making a decision.
پیش از تصمیم گیری بهتر است مبالغ پیشپرداخت گزینههای مختلف سرمایهگذاری را با هم مقایسه کنیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «front end» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/front-end-2