با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Fryer

ˈfraɪər ˈfraɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ماهیتابه، سرخ‌کننده چیزهای سرخ‌کردنی (مثل جوجه و غیره)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fryer

  1. noun Flesh of a medium-sized young chicken suitable for frying
    Synonyms: frier, pullet

ارجاع به لغت fryer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fryer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fryer

لغات نزدیک fryer

پیشنهاد بهبود معانی